جدول جو
جدول جو

معنی برگ کافه - جستجوی لغت در جدول جو

برگ کافه(بَ فَ / فِ)
مرکّب از: برگ، ورق + کافه، مخفف کافنده به معنی شکافنده، کافندۀ برگ. نوعی آفت گوزبن. (یادداشت دهخدا) ، انتقال یافته (به حالی)، (فرهنگ فارسی معین)، منتقل شده، واژگون شده. درغلطیده. (ناظم الاطباء) : اعتکاس، انعکاس، برگردیده شدن. (از منتهی الارب) ، تغییریافته. متغیر. (فرهنگ فارسی معین)، تغییرداده شده. (ناظم الاطباء)،
- برگردیده بخت، کنایه از مدبر و بدبخت. (آنندراج)، بدبخت و بی نصیب و بی بهره. (ناظم الاطباء) :
دو برگردیده بخت از تیغ هم سودی نمی بیند
به یک پهلو دل افتاده ست در سودای گیسوئی.
میرزا رضی دانش (از آنندراج)،
- برگردیده بوی، گندیده و دارای بوی بدو مکروه. (ناظم الاطباء)، گندیده بوی. (فرهنگ فارسی معین)،
- برگردیده رنگ، برگشته رنگ. که رنگ آن عوض شده باشد. متغیراللون. کفی ءاللون. مکفوءاللون: طهل، برگردیده رنگ و مزه شدن آب. (از منتهی الارب)،
- برگردیده مزه، مزه برگشته. که مزه و طعم آن تغییر کرده باشد. متغیرالطعم: طهل، برگردیده رنگ و مزه شدن آب. (از منتهی الارب)،
، خمیده. منحنی شده:
پیش حسن خود نظرباز است دایم دیده اش
تیر عشقی خورده از مژگان برگردیده اش.
محسن تأثیر (از آنندراج)،
و رجوع به برگشته شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
جای برگ. منبت برگ بر ساقه. ساق درخت و شاخ. (آنندراج). ساقه و جوانۀ گیاه و محل برگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا